اقتصاد رفتاری چیست؟‌ سوگیری‌های شایع آن کدام است؟

اقتصاد رفتاری
زمان مطالعه: 6 دقیقه
انتشار ۶ آذر ۱۴۰۲
تعداد بازدید: 1168
سطح مبتدی

اقتصاد رفتاری چیست؟

اقتصاد رفتاری (Behavioral Economics) یکی از شاخه‌های نوظهور و جذاب علم اقتصاد است که  به بررسی تاثیر عوامل روانشناختی، اجتماعی و هیجانی بر رفتار و تصمیم‌گیری افراد و گروه‌ها در موقعیت‌های اقتصادی متفاوت می‌پردازد.

این اقتصاد را می‌توان به عنوان ترکیبی از علم اقتصاد و روانشناسی تعریف کرد. این شاخه از اقتصاد با فرضیات اقتصاد سنتی متفاوت است. در این شاخه افراد را به عنوان شخصیتی منطقی، خردمند و خوددار در نظر می‌گیرند.

با این حال، تحقیقات گسترده در حوزه روانشناسی و اقتصاد نشان داده است که تصمیم گیری‌های افراد اغلب با منطق و عقلانیت مطابقت ندارد. 

افراد برای آموزش و کسب دانش در خصوص مبحث اقتصاد رفتاری از روش‌های مختلفی مانند مشاهده دوره‌های آموزشی، مطالعه کتاب‌های مرتبط و … استفاده می‌کنند.

تاریخچه اقتصاد رفتاری

اقتصاد به صورت کلی به دو دسته اقتصاد خرد (میکرو) و اقتصاد کلان (ماکرو) تقسیم می‌شود. اقتصاد خرد به بررسی رفتار افراد و خانوارها در بازارهای مختلف می‌پردازد، در حالی که اقتصاد کلان به بررسی رفتار سازمان‌ها، دولت‌ها و سیستم‌های اقتصادی می‌پردازد.

برخی از اقتصاددانان برجسته مانند آدام اسمیت، جان مینارد کینز، ویلفردو پارتو و جان فون نویمان به بررسی مفاهیم و مسائل در خصوص اقتصاد کلان و خرد پرداخته‌اند. 

اقتصاد رفتاری به عنوان یک شاخه مستقل از اقتصاد‌ در دهه‌های پنجاه و شصت قرن بیستم میلادی شکل گرفت. برخی از پیشگامان این شاخه مانند هربرت سایمون، موریس آلتمن، جورج کاتونا و جیمز مارچ از دانش روانشناسی برای توضیح رفتار اقتصادی افراد استفاده کردند. 

اقتصاددانان این حوزه نشان دادند که افراد در شرایط عدم قطعیت و پیچیدگی از خردمندی محدودی برخوردار هستند و تصمیم‌گیری‌شان تحت تأثیر عوامل روانشناختی، اجتماعی و هیجانی قرار می‌گیرد.

در دهه‌های هفتاد و هشتاد قرن بیستم میلادی، اقتصاد‌ از نوع رفتاری‌ با پیشرفت‌های علم روانشناسی رشد چشمگیری را تجربه کرد.

هدف اقتصاد رفتاری چیست؟

این اقتصاد یک شاخه از علوم اقتصادی است که با استفاده از داده‌ها و روش‌های روان‌شناسی شناختی، تأثیر عوامل روانی و اجتماعی بر رفتارهای اقتصادی مردم را مورد بررسی قرار می‌دهد.

 این شاخه از اقتصاد به کسب‌وکارها، سازمان‌ها و … کمک می‌کند تا علل و پیامدهای انتخاب‌های غیرمنطقی مشتریان را بررسی و بهبود بخشند.

به عنوان مثال، از اقتصاد رفتاری می‌توان این نتیجه را گرفت که چرا برخی از افراد برای خرید یک کالا با قیمت ۵۰۰ هزار تومانی، ترجیح می‌دهند یک کد تخفیف ۱۰۰ هزار تومانی را به ازای یک کد تخفیف ۲۰ درصدی دریافت کنند. این رفتار نشان می‌دهد که افراد به مقدار مطلق تخفیف بیشتر از مقدار نسبی آن توجه دارند. 

مبانی اقتصاد رفتاری

این اقتصاد بر این فرض استوار است که انسان ها موجوداتی معمولا منطقی هستند که تحت تاثیر سوگیری های شناختی و ترجیحات رفتاری قرار می گیرند.

اقتصاد رفتاری

محدودیت عقلانیت

عقلانیت محدود (Bounded Rationality) یک مفهوم در اقتصاد رفتاری است. طبق این مفهوم، افراد در شرایطی که اطلاعات، زمان و توانایی شناختی محدودی دارند، به احتمال زیاد نمی‌توانند به بهترین گزینه‌های اقتصادی دست پیدا کنند. 

حتی اگر اطلاعاتی وجود داشته باشد که افراد را به سمت یک تصمیم بهینه هدایت کند، همچنان ممکن است که افراد عقلانی عمل نکنند.

 علت این رفتار احتمالا این موضوع باشد که افراد نمی‌توانند اطلاعات جدید را سریع و صحیح ارزیابی و ادغام کنند، اطلاعات را نادیده گرفته و به جای آن به شهود خود اعتماد می‌کنند و همچنین فرصت کافی برای بررسی و مقایسه تمام گزینه‌های موجود را ندارند.

در کل انسان‌ها دارای منابع شناختی محدودی هستند و نمی‌توانند تمام اطلاعات موجود را پردازش کنند. این امر ممکن است تصمیم گیری‌هایی منجر شود که از نظر اقتصادی بهینه نباشند. 

به عنوان مثال، ممکن است افراد تمایل داشته باشند که خریدهای فوری را بدون در نظر گرفتن گزینه های دیگر انجام دهند.

سوگیری شناختی

سوگیری‌های شناختی الگوهای فکری هستند که می توانند بر قضاوت و تصمیم گیری های افراد تاثیر گذار باشند. به عنوان مثال، ممکن است افراد بیش از حد به اطلاعات اخیر اهمیت دهند یا به دنبال تایید عقاید خود باشند.

بسیاری از اقتصاددانان رفتاری معتقدند که تصمیمات افراد تحت تأثیر میانبر‌های ذهنی قرار می‌گیرند که باعث سوگیری (Bias) در رفتارهای اقتصادی می‌شوند. 

این میانبر‌های ذهنی همراه با عواطف باعث می‌شوند که افراد، گزینه‌ها و اولویت‌هایی را انتخاب کنند که احتمالا سودی برای آنها به همراه نخواهد داشت. در حقیقت، نیاز‌ها و میل‌های افراد اغلب ناقص و دارای خطا هستند.

ترجیحات رفتاری

فرضیه‌ای که اقتصاددانان سنتی بر اساس آن تصمیم گیری می‌کنند، ثابت ماندن ترجیحات افراد است. اما اقتصاد رفتاری مدعی است که ترجیحات افراد همواره ثابت و یکنواخت نیستند و در شرایط مختلف می‌توانند تغییر کنند.

به عنوان مثال، بسیاری از افراد در دوران جوانی خود به پس‌انداز برای بازنشستگی توجه نمی‌کنند اما در طول زندگی با کسب تجربه و مواجه با چالش‌های مختلف، ممکن است ترجیحات افراد به سمت پس‌انداز بیشتر سوق پیدا کند.

ترجیحات رفتاری می توانند بر تصمیم گیری های افراد تاثیر گذار باشند، حتی اگر آن تصمیمات از لحاظ اقتصادی بهینه شمرده نشوند. به عنوان مثال، ممکن است افراد تمایل داشته باشند که به جای پس انداز یا سرمایه‌گذاری، سرمایه خود را برای دیگران هزینه کنند.

مفهوم مالی رفتاری

نظریه‌های مالی بر این فرض استوار هستند که بازار‌های مالی بسیار کارآمد بوده و قیمت‌گذاری دارایی‌هایی همچون سهام و اوراق قرضه کاملا منطبق بر ارزش‌های ذاتی آن‌ها است.علاوه بر این، اقتصاد سنتی معتقد است که رفتار افراد در قیمت‌گذاری دارایی‌ها معمولاً عقلانی است. 

ریچارد تیلر و نیکلاس باربرسیس این موضوع را بیان کرده اند که مالی رفتاری (Behavioral Finance) به درک بهتر دلیل ناکارآمد بودن بازار‌های مالی کمک می‌کند.

مالی رفتاری بر اساس تحقیقات گسترده‌ تجربی (Empirical) ساخته شده است و نشان می‌دهد که قیمت دارایی‌ها با مدل و پیش‌بینی‌های اقتصاد متعارف هم‌خوانی ندارند. 

سوالات متداول

اقتصاد نوع رفتاری چیست؟

این اقتصاد مطالعه رفتارهای اقتصادی واقعی مردم است و تلاش می کند تا توضیح دهد که چرا مردم تصمیماتی می گیرند که ممکن است به لحاظ اقتصادی بهینه نباشند.

تاریخچه اقتصاد رفتاری چیست؟

ریشه‌های این اقتصاد را می‌توان در دهه ۱۹۴۰ ردیابی کرد، زمانی که روانشناسان شروع به مطالعه تصمیم گیری‌های اقتصادی کردند. با این حال، این حوزه تا دهه ۱۹۷۰ با تلاش دانیل کانمن و آموس تنسکی وارد عرصه اصلی شد.

اهمیت اقتصاد از نوع رفتاری چیست؟

این اقتصاد دارای کاربردهای گسترده‌ای در بسیاری از زمینه‌ها، از جمله سیاست‌گذاری عمومی، بازاریابی و فروش، امور مالی و سرمایه‌گذاری است. 

برچسب‌ها:
مهدی عزیزی کارشناس بازار سرمایه
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments