نرخ بیکاری چیست؟
از دست دادن شغل بیشترین اضطراب را در زندگی هر شخص به همراه دارد. غالبا افراد با اتکا بر درآمد حاصل از کار کردن، سعی میکنند تا سطح استاندارد زندگی خود را حفظ کنند. نگاه برخی از افراد به داشتن شغل علاوه بر منبعی برای کسب درآمد، کسب جایگاه شخصی و اجتماعی نیز هست. نرخ بیکاری یکی از شاخصهای مهم اقتصادی است که سلامت اقتصادی یک کشور را ارزیابی میکند. این شاخص نشاندهنده درصد نیروی کار است که بهدنبال کار هستند اما قادر به یافتن شغل نیستند. در این مقاله به بررسی مفهوم نرخ بیکاری، اهمیت آن در اقتصاد، عوامل مؤثر بر آن و تاثیرات آن بر جامعه و اقتصاد میپردازیم.
دسترسی سریعتر به مطالب
نرخ بیکاری
نرخ بیکاری بهطور کلی به عنوان نسبت تعداد افراد بیکار یک جامعه به جمعیت فعال اقتصادی (نیروی کار) تعریف میشود. جمعیت فعال اقتصادی شامل تمامی افرادی است که در محدوده سن کار (معمولاً ۱۵ یا ۱۶ سال به بالا) هستند که یا در حال انجام کار هستند یا به دنبال کار میگردند.
اندازهگیری نرخ بیکاری
طبق گزارشی که توسط مرکز آمار نیروی کار (BLS) منتشر شدهاست، افراد بیکار به کسانی اطلاق میشود که مایل و قادر به کار هستند و طی چهار هفته به طور فعال به دنبال کار بودند.
بر اساس اطلاعات بهدست آمده از ۶۰۰۰۰ خانوار و تهیه پرسشنامه توسط BLS، هر بزرگسال (۱۶ سال یا بیشتر) در یکی از سه گروه زیر طبقهبندی میشوند:
- شاغل (مستخدم)
- غیر شاغل (بیکار)
- خارج از نیروی کار
بر اساس تعریف BLS، افرادی که دارای شغل موقت، پارهوقت یا تماموقت هستند به عنوان شاغل شناخته میشوند. همچنین، افرادی که حداقل ۱۵ ساعت کار بدون مزد برای یک کسب و کار خانوادگی انجام میدهند نیز در دسته افراد شاغل قرار میگیرند. بسیاری از افرادی که تمایل به کار دارند اما قادر به یافتن شغل نیستند یا در انتظار آغاز کار در یک شغل جدید از یک تاریخ معین هستند، به عنوان بیکار محسوب میشوند. شخصی که در هیچ یک از دو گروه کاری (شاغل یا بیکار) نباشند، در دسته خارج از نیروی کار قرار میگیرند. دانش آموزان، خانمهای خانهدار و بازنشستگان در گروه خارج از نیروی کار قرار دارند.
فرمول محاسبه نرخ بیکاری به صورت زیر است:
نکته: نیروی کار برابر با مجموع افراد شاغل و تعداد افراد بدون کار است.
نرخ مشارکت نیروی کار، درصدی از افراد بزرگسال را که شامل نیروی کار هستند، اندازهگیری میکند.
نحوه محاسبه نرخ مشارکت نیروی کار به شرح زیر است:
نرخ اشتغال و نحوه محاسبه آن
نرخ اشتغال یکی از شاخصهای کلیدی اقتصادی است که نشاندهنده درصد افراد شاغل نسبت به کل جمعیت فعال اقتصادی (نیروی کار) است. این شاخص به ما کمک میکند تا میزان بهرهبرداری از نیروی کار موجود در یک اقتصاد را ارزیابی کنیم. این نرخ، معیاری مهم برای تحلیل وضعیت بازار کار و ارزیابی سلامت اقتصادی است.
فرمول محاسبه نرخ اشتغال به صورت زیر است:
اهمیت نرخ بیکاری
نرخ بیکاری یک شاخص کلیدی در تحلیلهای اقتصادی است که چندین جنبه مهم دارد:
۱. شاخص سلامت اقتصادی: نرخ بیکاری پایین معمولاً نشاندهنده یک اقتصاد سالم با فرصتهای شغلی فراوان است. برعکس، نرخ بیکاری بالا میتواند نشاندهنده مشکلات اقتصادی مانند رکود یا بحرانهای اقتصادی باشد.
۲. تأثیرات اجتماعی: نرخ بالای بیکاری میتواند به مشکلات اجتماعی مانند افزایش فقر، نابرابری و بیثباتی اجتماعی منجر شود. همچنین، میتواند موجب کاهش رضایت عمومی و افزایش نارضایتیها شود.
۳. سیاستگذاری اقتصادی: دولتها و بانکهای مرکزی از نرخ بیکاری به عنوان یک ابزار مهم برای تصمیمگیریهای سیاستی استفاده میکنند. بهطور مثال، نرخ بیکاری بالا میتواند محرک سیاستهای مالی و پولی انبساطی برای تحریک اقتصاد باشد.
انواع بیکاری
بیکاری به چند دسته مختلف تقسیم میشود که هر یک از آنها دلایل و ویژگیهای خاص خود را دارند. مهمترین انواع بیکاری عبارتند از:
۱. بیکاری اصطکاکی یا مقطعی (Frictional Unemployment):
به بیکاری گفته میشود که ناشی از جابجاییهای طبیعی در بازار کار است، مانند افراد در حال جستجو برای شغل جدید یا فارغالتحصیلانی که به تازگی وارد بازار کار شدهاند. یکی از مهمترین دلایل بروز بیکاری اصطکاکی، تغییر در ترکیب تقاضا بین صنایع یا بین مناطق «انتقال یا جابهجایی بخشی» است. معمولا، بیکاری مقطعی ماهیتی کوتاه مدت دارد.
۲. بیکاری ساختاری (Structural Unemployment):
این نوع بیکاری به دلیل تغییرات ساختاری در اقتصاد و بیشتر شدن عرضه نیروی کار به وجود میآید، مانند تغییر در فناوری یا تقاضا برای محصولات و خدمات که ممکن است برخی مهارتها را منسوخ کند. معمولا، بیکاری ساختاری، ماهیتی بلندمدت دارد.
به سه دلیل، کارفرمایان قادر به کاهش دستمزدها برای ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای نیروی کار نیستند:
۱. قانون حداقل دستمزد: زمانی که دولت حداقل دستمزد را تعیین میکند، کاهش دستمزدها و رسیدن آنها به سطح تعادل غیرممکن میشود.
۲. قدرت انحصاری اتحادیهها: در کشورهایی مانند آمریکا، اتحادیههای کارگری از طریق چانهزنی، دستمزد بخشی از کارگران را تعیین میکنند. به همین دلیل، دستمزدها نمیتوانند بر اساس قوانین عرضه و تقاضای نیروی کار تنظیم شوند.
۳. نظریه دستمزد-کارایی: به دلیل این نظریه که بهرهوری نیروی کار با افزایش دستمزد بیشتر میشود، کارفرمایان ممکن است تمایلی به کاهش دستمزدها حتی در صورت وجود مازاد نیروی کار نداشته باشند.
۳. بیکاری ادواری (Cyclical Unemployment):
ناشی از نوسانات اقتصادی و دورههای رکود است. در دوران رکود اقتصادی، تقاضا برای کالاها و خدمات کاهش مییابد که منجر به افزایش بیکاری میشود. معمولا بیکاری ادواری ماهیتی میان مدت دارد.
سیاستهای پولی انبساطی که تقاضا برای کالاها و خدمات را افزایش میدهند، میتوانند نرخ بیکاری ادواری را کاهش دهند. زیرا کسب و کارها با افزایش تقاضا برای محصولاتشان، نیاز به استخدام نیروی کار بیشتری برای افزایش تولیدات دارند.
۴. بیکاری فصلی (Seasonal Unemployment):
بیکاری که به دلیل تغییرات فصلی در تقاضا برای کار به وجود میآید، مانند بیکاری در بخش کشاورزی یا صنعت توریسم در فصول مختلف سال.
۵. بیکاری پنهان (Hidden Unemployment):
به وضعیتی اطلاق میشود که افراد بهطور رسمی بیکار نیستند، اما در مشاغلی فعالیت میکنند که کمتر از ظرفیت یا مهارتهای آنها استفاده میشود.
۶. اشتغال ناقص (Underemployment)
اشتغال ناقص به نحوه استفاده از نیروی کار از نظر مهارت، تجربه و در دسترس بودن اشاره دارد. این نوع از بیکاری وضعیتی را توصیف میکند که در آن افرادی که نتوانستهاند در مشاغل تمام وقت مرتبط مشغول به کار شوند، به صورت ناخواسته و پاره وقت در مشاغل کمدرآمدتر و نیازمند مهارتهای کمتر فعالیت میکنند.
تاثیرات نرخ بیکاری بر جامعه و اقتصاد
نرخ بیکاری تأثیرات گستردهای بر جامعه و اقتصاد دارد که شامل جنبههای اقتصادی، اجتماعی و روانی میشود:
۱. تأثیرات اقتصادی:
- تولید ناخالص داخلی (GDP) و شاخص قیمت مصرف کننده (CPI): بیکاری یکی از شاخصهای مهم برای ارزیابی سلامت اقتصادی است و همراه با تولید ناخالص داخلی (GDP) و شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) مورد بررسی قرار میگیرد. شاخص قیمت مصرفکننده ارتباط مستقیم با تورم دارد و در مقابل نرخ بیکاری رابطه معکوسی با تورم دارد.
نرخ بیکاری پایین معمولاً با افزایش میانگین دستمزدها همراه است، زیرا نیروی کار کاهش یافته است. این وضعیت میتواند منجر به تورم شود، زیرا کارفرمایان برای جبران افزایش هزینههای نیروی کار، قیمتها را بالا میبرند. همچنین نرخ بیکاری بالا به معنای عدم استفاده کامل از ظرفیت نیروی کار است که میتواند منجر به کاهش تولید و رشد اقتصادی شود.
- کاهش درآمدهای دولتی: بیکاری بالا موجب کاهش درآمدهای مالیاتی و افزایش هزینههای دولتی برای برنامههای اجتماعی مانند بیمه بیکاری میشود.
۲. تأثیرات اجتماعی:
- افزایش نابرابری: بالا بودن نرخ بیکاری میتواند موجب افزایش نابرابری درآمدی و فقر در جامعه شود.
- تاثیرات روانی: بیکاری میتواند تاثیرات روانی منفی از جمله کاهش اعتماد به نفس، افسردگی و افزایش استرس بر افراد داشته باشد.
نرخ بیکاری یک شاخص کلیدی در ارزیابی سلامت اقتصادی یک کشور است که تأثیرات گستردهای بر جنبههای اقتصادی، اجتماعی و روانی دارد. این شاخص تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد و نقش مهمی در تصمیمگیریهای سیاستی دولتها و نهادهای مالی ایفا میکند. بهبود نرخ بیکاری از طریق سیاستهای مؤثر اقتصادی، سرمایهگذاری در آموزش و مهارتهای نیروی کار و ایجاد فرصتهای شغلی جدید میتواند به رشد اقتصادی پایدار و بهبود کیفیت زندگی افراد کمک کند.
سوالات متداول
۱. مفهوم نرخ بیکاری چیست؟
نرخ بیکاری به عنوان نسبت تعداد افراد بیکار به جمعیت فعال اقتصادی یا نیروی کار در یک جامعه تعریف میشود. جمعیت فعال اقتصادی شامل همه افرادی است که در سن کار قرار دارند (معمولاً از ۱۵ یا ۱۶ سال به بالا).
۲. اهمیت نرخ بیکاری در چه زمینههایی است؟
نرخ بیکاری یک شاخص کلیدی در تحلیلهای اقتصادی است که در سلامت اقتصادی، تاثیرات اجتماعی و سیاستگذاری اقتصادی تاثیرگذار است.
۳. انواع بیکاری کدامند؟
مهمترین انواع بیکاری عبارتند از: ۱. بیکاری اصطکاکی یا مقطعی. ۲. بیکاری ساختاری. ۳. بیکاری ادواری. ۴. بیکاری فصلی. ۵. بیکاری پنهان. ۶. اشتغال ناقص.