ساختار رقابتی صنعت
یکی از جنبههای مهم تحلیل صنعت، بررسی ساختار رقابتی آن است. یکی از مدلهای رایج برای این کار، مدل پنج نیروی رقابتی است که توسط پروفسور مایکل پورتر استاد دانشگاه هاروارد ارائه شده است. تمرکز این مدل بر پنج عامل تعیینکننده شدت رقابت در یک صنعت است.
رقبای موجود در صنعت، تهدید تازه واردها، تهدید محصولات جایگزین، قدرت چانهزنی تامین کنندگان و قدرت چانهزنی مشتریان را میتوان به عنوان پنج نیروی رقابتی پورتر نام برد.
آنچه در این مطلب میخوانیم:
- رقبای موجود در صنعت
- تهدید تازه واردها
- تهدید محصولات جایگزین
- قدرت چانه زنی تامینکنندگان
- قدرت چانه زنی مشتریان
- سوالات متداول
رقبای موجود در صنعت
منظور از رقبا، شرکتهای حاضر در یک صنعت است که به یک بخش از بازار خدمت ارائه می دهند. طبیعی است هرچه تعداد بازیگران در یک صنعت بیشتر باشد، شدت رقابت نیز معمولاً بیشتر خواهد شد. به عنوان مثال، پتروشیمی پردیس، کرمانشاه، خراسان و شیراز، رقبای اصلی تولید اوره در کشور هستند که در بازار سرمایه نیز حضور دارند. هنگامی که رقابت کم باشد، شرکت توان بیشتری برای تعیین قیمتهای بالاتر و تغییر شرایط معاملات را خواهد داشت.
تهدید تازه واردها
نوع کسبوکار در برخی صنایع بهگونهای است که ورود به آنها سادهتر است. بهعنوانمثال تولید محصولات ساده صنعتی یا برخی صنایع خدماتی به دلیل موانع ورودی اندک، کار سخت و پیچیدهای نیست. به همین دلیل تهدید تازهواردها در این صنایع همواره بالاست. هر چه تهدید تازهواردها بیشتر باشد، جذابیت صنعت کمتر خواهد شد.
تهدید محصولات جایگزین
بر اساس دیدگاه پورتر، وجود کالاهای جانشین میتواند به زیان یک صنعت باشد. چرا که با تغییر شرایط، ممکن است مشتریان به استفاده از کالای جانشین روی آورند و مصرف محصولات خود را در این صنعت کاهش دهند. برای مثال محصولات جانشین برای صنعت شیشه که به تولید ظروف شیشهای برخی محصولات مانند نوشابه میپردازد، بطریهای پت (پلاستیکی) یا قوطیهای آلومینیومی هستند که در صورت گرانشدن، یکی از آنها با دیگری قابل جایگزین است.
قدرت چانهزنی تأمینکنندگان
قدرت چانهزنی تأمینکنندگان در صنایعی که تأمینکنندگان انحصاری دارند یا تعداد آنها محدود است، بالاست. برای مثال شرکت ملی نفت بهعنوان تنها تأمینکننده پالایشگاههای کشور قدرت چانهزنی بالایی در برابر آنها دارد.
از طرف دیگر، هنگامی که تعداد تامینکنندگان زیاد باشد یا هزینه کمی برای جایگزین کردن تامین کنندگان وجود داشته باشد، شرکت میتواند کنترل بیشتری بر روی هزینههای ورودی خود داشته باشد و این هزینهها را پایین نگه دارد.
قدرت چانهزنی مشتریان
در شرایطی که مشتریان یک کسبوکار محدود باشند، ریسک سرمایهگذاری در آن صنعت بیشتر است. چرا که خریداران دارای قدرت چانهزنی بالایی هستند و میتوانند فشار بیشتری به تولیدکنندگان وارد کنند. به همین دلیل اینگونه صنایع معمولا حاشیه سود پایینتری دارند.
برای مثال شرکتهای قطعهسازی ممکن است به تعداد محدودی خودروساز قطعه بفروشند، بنابراین قدرت چانهزنی شرکتهای خودروسازی بالا میرود.
مدل پنجگانه پورتر به ما امکان میدهد نگاه همهجانبهای به عوامل تأثیرگذار بر ساختار رقابتی یک صنعت داشته باشیم. عوامل مختلفی وجود دارند که از طریق پنج نیروی ذکرشده بر ساختار رقابتی صنعت تأثیرگذارند. از جمله این عوامل میتوان به نرخ رشد صنعت، فنآوری و نوآوری، نقش دولت و سیاستها و قوانین وضعشده و محصولات مکمل اشاره کرد.
سوالات متداول
رقبای موجود در صنعت، تهدید تازهواردها، تهدید محصولات جایگزین، قدرت چانهزنی تأمینکنندگان، قدرت چانهزنی مشتریان.
بر اساس دیدگاه پورتر، وجود کالاهای جانشین میتواند به زیان یک صنعت باشد. چرا که با تغییر شرایط، ممکن است مشتریان به استفاده از کالای جانشین روی آورند و مصرف محصولات خود را در این صنعت کاهش دهند. برای مثال محصولات جانشین برای صنعت شیشه که به تولید ظروف شیشهای برخی محصولات مانند نوشابه میپردازد، بطریهای پت (پلاستیکی) یا قوطیهای آلومینیومی هستند که در صورت گرانشدن، یکی از آنها با دیگری قابل جایگزین است.
قدرت چانهزنی تامینکنندگان در صنایعی که تأمینکنندگان انحصاری دارند یا تعداد آنها محدود است، بالاست. برای مثال شرکت ملی نفت بهعنوان تنها تأمینکننده پالایشگاههای کشور قدرت چانهزنی بالایی در برابر آنها دارد.
ممنون از توضیحاتتون
با سلام
همراهی شما مایه افتخار ماست. با تشکر از نظر ارزشمندتان
با سلام و سپاس
مطالب مفیدی ارائه فرموده آید.
باسلام، از ثبت نظر شما سپاسگزاریم.